خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عینکساز
[اسم]
optician
/ɑpˈtɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عینکساز
عینکفروش
1.My dad's an optician.
1. پدرم یک عینکساز است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
optical
optic chiasma
optic chiasm
optic
opt out
optimist
optimistic
optimistically
optimize
optimum
کلمات نزدیک
optical zoom
optical illusion
optical fiber
optical
optic nerve
optician’s
optics
optimal
optimally
optimism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان