خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در آغاز
2 . اصالتاً
[قید]
originally
/əˈrɪʤənəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در آغاز
در ابتدا، در اصل
1.That van originally belonged to us.
1. آن ون در آغاز به ما تعلق داشت.
2.The building was originally a school.
2. آن ساختمان در اصل یک مدرسه بود.
2
اصالتاً
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اصلاً
1.She comes originally from York.
1. او اصالتاً اهل "یورک" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
originality
original
origin
origami
orifice
originate
originator
oriole
oriya
ornament
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان