1 . مرسوم 2 . پیرو کلیسای ارتدکس
[صفت]

orthodox

/ˈɔrθəˌdɑks/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more orthodox] [حالت عالی: most orthodox]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مرسوم معمول، عادی

مترادف و متضاد conventional normal
  • 1.orthodox business policies
    1. سیاست های کسب و کار مرسوم

2 پیرو کلیسای ارتدکس راست‌آیین

معادل ها در دیکشنری فارسی: ارتدکس
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان