خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شدید
[عبارت]
out the ass
/ˈaʊt ðɪ ˈæs/
1
شدید
بسیار زیاد
culturally sensitive
informal
1.Sorry, I can't come out tonight, I've got homework out the ass.
1. متاسفم، امشب نمیتوانم بیایم بیرون، تکالیف بسیار زیادی دارم.
2.The company's had financial difficulties out the ass lately.
2. شرکت اخیراً دشواریهای مالی شدیدی داشته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
latch on
be on ass
make an ass of
know ass from a hole in the ground
knock around together
pain in the ass
latch onto
put ass on the line
laugh off
ream ass
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان