خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کفش آکسفورد (نوعی کفش بنددار)
2 . آکسفورد (شهر)
[اسم]
oxford
/ˈɒksfəd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کفش آکسفورد (نوعی کفش بنددار)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کفش بندی
suede oxfords
کفش آکسفورد جیر
2
آکسفورد (شهر)
(Oxford)
1.He lives in Oxford.
1. او در آکسفورد زندگی میکند.
Oxford University
دانشگاه آکسفورد
I graduated from Oxford University in 2006.
من سال 2006 از دانشگاه آکسفورد فارغالتحصیل شدم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
oxen
ox
own up
own
owlet
oxidize
oxtail
oxygen
oxygen mask
oyster
کلمات نزدیک
oxbow
ox
ownership
owner-occupier
owner
oxidation
oxide
oxtail
oxygen
oxygen mask
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان