[اسم]

ox

/ɑks/
قابل شمارش
[جمع: oxen]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گاو نر

معادل ها در دیکشنری فارسی: ورزا گاو نر گاو
  • 1.The ox is used, especially in the past, for pulling farm equipment.
    1. گاوهای نر مخصوصا در گذشته برای کشیدن ماشین‌های کشاورزی استفاده می‌شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان