خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آشوب
[اسم]
pandemonium
/ˌpændəˈmoʊniəm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آشوب
غوغا، جنجال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مهلکه
مترادف و متضاد
chaos
disorder
uproar
1.Pandemonium broke out when the news was announced.
1. آشوبی به پا شد وقتی اخبار اعلام شد.
2.There was pandemonium in the classroom till the head appeared.
2. در کلاس جنجال بود تا اینکه مدیر سر رسید.
تصاویر
کلمات نزدیک
pandemic
panda car
panda
pancreatic
pancreas
pander
pandit
pandowdy
pane
panegyric
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان