خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متناقضنما
[اسم]
paradox
/ˈpærədɑːks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متناقضنما
پارادکس، قیاس ضد و نقیض
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ضدیت
1.It is a curious paradox that professional comedians often have unhappy personal lives.
1. متناقض نمای عجیبی است که کمدین های حرفه ای اغلب خود زندگی های شخصی غمگینی دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
paradise
paradigm
parade
parachutist
parachute jump
paradoxical
paradoxically
paraffin
paraglider
paragliding
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان