Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . انگلی
[صفت]
parasitic
/pˌæɹəsˈɪɾɪk/
قابل مقایسه
1
انگلی
وابسته به انگل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انگلی
تصاویر
کلمات نزدیک
parasite
paraplegic
paraphrase
paraphernalia
parapet
parasitology
parasol
paratha
paratrooper
paratroops
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان
