خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرانتز
[اسم]
parenthesis
/pəˈren.θə.səs/
قابل شمارش
1
پرانتز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرانتز
1.personal information is included in parentheses.
1. اطلاعات شخصی در پرانتز آورده شده اند.
تصاویر
کلمات نزدیک
parentheses
parental controls
parental
parentage
parent-teacher association
parenthetical
parenthood
parenting
parents
parents-in-law
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان