خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پنجه
2 . پنجه زدن
[اسم]
paw
/pɔː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پنجه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پنجه
چنگ
چنگال
دست
1.Take your filthy paws off me!
1. پنجههای کثیفت را از روی من بردار!
a lion’s paw
پنجه شیر
[فعل]
to paw
/pɔː/
فعل گذرا
[گذشته: pawed]
[گذشته: pawed]
[گذشته کامل: pawed]
صرف فعل
2
پنجه زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پنجه کشیدن
چنگ زدن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pavo
pavlova
paving stone
pavement artist
pavement
pawn
pawpaw
paxto
pay
pay back
کلمات نزدیک
pavlova
paving stone
paving
pavilion
pavement artist
pawl
pawn
pawnbroker
pawnbroker’s
pawnshop
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان