خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شخصیت
[اسم]
personality
/ˌpɜrsəˈnælɪti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شخصیت
ویژگی فردی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شخصیت
1.She has a very warm personality.
1. او شخصیتی بسیار گرم [صمیمی] دارد.
2.The characters' names reflect their personalities.
2. اسم شخصیتها بازتابی از شخصیتشان است.
a popular TV personality
یک شخصیت تلویزیونی محبوب
تصاویر
کلمات نزدیک
personal trainer
personal stereo
personal pronoun
personal organizer
personal consumption
personality cult
personality disorder
personalize
personalized
personally
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان