Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . اجرا کردن (بهتدریج و در بازه زمانی طولانی)
[فعل]
to phase in
/feɪz ɪn/
فعل گذرا
[گذشته: phased in]
[گذشته: phased in]
[گذشته کامل: phased in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اجرا کردن (بهتدریج و در بازه زمانی طولانی)
معرفی و عملی کردن (قانون و...)
1.The new tax will be phased in over two years.
1. مالیات جدید در طول دو سال بهتدریج معرفی و عملی خواهد شد.
2.They will phase the new healthcare system in over a period of five years.
2. آنها برنامه بهداشت و درمان جدید را در طول بازه پنجساله اجرا خواهند کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
phase iii clinical trial
phase iii
phase ii clinical trial
phase ii
phase i clinical trial
phase iv
phase iv clinical trial
phase modulation
phase of cell division
phase of the moon
کلمات نزدیک
pass for
pass by
pair off
packed out
pack away
phone around
phone up
plan ahead
pop out
pour into
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان