خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فسفات
[اسم]
phosphate
/fˈɑːsfeɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فسفات
نمک اسید فسفریک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فسفات
تصاویر
کلمات نزدیک
phosgene
phony
phonology
phonologist
phonography
phosphorescence
phosphorescent
phosphorus
photo
photo finish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان