خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فتوکپی
2 . فتوکپی کردن
[اسم]
photocopy
/ˈfoʊtoʊˌkɑpi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فتوکپی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فتوکپی
مترادف و متضاد
copy
reproduction
1.A photocopy machine
1. یک دستگاه فتوکپی
[فعل]
to photocopy
/ˈfoʊtoʊˌkɑpi/
فعل گذرا
[گذشته: photocopied]
[گذشته: photocopied]
[گذشته کامل: photocopied]
صرف فعل
2
فتوکپی کردن
فتوکپی گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پلیکپی کردن
رونوشت گرفتن
زیراکس کردن
فتوکپی کردن
مترادف و متضاد
copy
duplicate
1.Could you photocopy this letter for me?
1. میتوانی از روی این نامه برای من کپی بگیری؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
phony
phonograph recording disk
phonograph recording
phonograph record
phonograph needle
photoflood
photograph
photographer
photographic camera
photographic film
کلمات نزدیک
photocopier
photochromic lens
photochromic
photocall
photo-finish
photoelectric
photoelectric cell
photofit
photogenic
photogrammetry
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان