خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پای
[اسم]
pie
/paɪ/
قابل شمارش
1
پای
کیک لایه دار
مترادف و متضاد
pastry
1.Apple pie is delicious.
1. پای سیب خوشمزه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
pidgin english
pidgin
picturesque fishing village
picturesque
pictures
pie chart
pie-chart
piebald
piece
piece of cake
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان