Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تکه
2 . قطعه
3 . مقاله
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
piece
/piːs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تکه
برش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تکه
مهره
عراده
مترادف و متضاد
bit
segment
slice
piece of something
یک تکه از چیزی
a piece of cake
یک تکه کیک
to/in pieces
تکهتکه
The bowl fell on the floor and smashed to pieces.
کاسه روی زمین افتاد و تکهتکه شد.
2
قطعه
عدد، برگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اثر
دانه
قطعه
مترادف و متضاد
bit
section
segment
piece of something
یک قطعه چیزی
1. a piece of music/equipment ...
1. یک قطعه موسیقی/ابزار و...
2. He handed me a piece of paper.
2. او به من یک برگ کاغذ داد.
3
مقاله
قطعه خبری
1.Did you see her piece about the Internet in the paper today?
1. آیا امروز مقاله او را درباره اینترنت در روزنامه دیدی؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pie chart
pie
picturesquely
picturesque
picture taking
piece of cake
piece of furniture
piece of paper
piece of work
pieplant
کلمات نزدیک
piebald
pie-chart
pie chart
pie
pidgin english
piece of cake
piece of data
piece of evidence
piece of the action
piece together
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان