1 . ستون
[اسم]

pillar

/ˈpɪlər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ستون عمود

معادل ها در دیکشنری فارسی: جرز رکن ستون عمود
  • 1.Two white marble pillars stood on either side of the entrance.
    1. دو ستون سفید مرمری در هر دو طرف ورودی قرار داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان