Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . مست و پاتیل
2 . عصبانی
[صفت]
pissed
/pɪst/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more pissed]
[حالت عالی: most pissed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مست و پاتیل
بهشدت مست
informal
مترادف و متضاد
drunk
1.They will pretend to get pissed and start a fight.
1. آنها وانمود خواهند کرد که مست شدند و دعوایی را شروع میکنند.
2
عصبانی
آزرده، دلخور
informal
مترادف و متضاد
annoyed
pissed off
1.I'm pissed at Will.
1. من از دست "ویل" عصبانی هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pissaba palm
piss-up
piss off
piss
pisonia aculeata
pissed off
pisser
pissing
pissis
pistachio
کلمات نزدیک
piss off
piss
pisces
pisa
pirozhki
pissed off
pistachio
pistachio green
piste
pistil
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان