خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیتزا
[اسم]
pizza
/ˈpiːtsə/
قابل شمارش
1
پیتزا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیتزا
1.I like pasta and pizza.
1. من به پاستا و پیتزا علاقه دارم.
2.Is there any pizza left?
2. پیتزا باقی ماندهاست؟
3.What do you want on your pizza?
3. روی پیتزایت چی دوست داری؟
a slice of pizza
یک برش پیتزا
a slice of cheese and tomato pizza
یک برش پیتزای پنیر و گوجه
a ham and mushroom pizza
یک پیتزای گوشت و قارچ
توضیحاتی درباره pizza
"pizza" یا پیتزا، اسم یک غذای ایتالیایی است که از یک نان مسطح و گرد درست شده که روی آن پنیر، گوجه، گوشت و سبزیجات و... قرار میگیرد. مثال:
".I like pasta and pizza" (من پاستا و پیتزا دوست دارم.)
تصاویر
کلمات نزدیک
pixie
pixel
pivotal
pivot on
pivot
pizzazz
pizzeria
pièce de résistance
piñata
pjs
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان