خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آرام
[صفت]
placid
/ˈplæsɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more placid]
[حالت عالی: most placid]
1
آرام
متین، سر به راه
مترادف و متضاد
calm
peaceful
1.a placid, contented man
1. مردی متین و خرسند
2.The placid nature of her personality made her easy to work with.
2. ذات آرام شخصیت او کار کردن با او را آسان می کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
placenta
placement test
placement
placemat
placebo
placidly
placing
plagiarism
plagiarize
plague
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان