خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سیاره
[اسم]
planet
/ˈplæn.ət/
قابل شمارش
1
سیاره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سیاره
1.Could there be intelligent life on other planets?
1. آیا ممکن است زندگی هوشمند در سیارههای دیگر هم باشد؟
2.the planet Earth
2. سیاره زمین
تصاویر
کلمات نزدیک
planeload
plane-spotter
plane tree
plane ticket
plane geometry
planet earth
planetarium
planetary
plank
plankton
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان