Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . بیاهمیت جلوه دادن
[فعل]
to play down
/pleɪ daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: played down]
[گذشته: played down]
[گذشته کامل: played down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بیاهمیت جلوه دادن
تنزل دادن
مترادف و متضاد
downplay
play up
to play something down
چیزی را بیاهمیت جلوه دادن
Military spokespeople tried to play down the seriousness of the disaster.
سخنگوهای نظامی سعی کردند جدیت فاجعه را بیاهمیت جلوه دهند.
تصاویر
کلمات نزدیک
play dead
play chess
play cat and mouse with someone
play by ear
play basketball
play games
play gigs
play golf
play in a band
play into one's hand
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان