خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زودرس
[صفت]
premature
/ˌpriːməˈtʃʊr/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more premature]
[حالت عالی: most premature]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زودرس
نارس، پیش از هنگام
1.a premature birth after only thirty weeks
1. یک زایمان زودرس تنها بعد از سی هفته
2.The baby was four weeks premature.
2. نوزاد 4 هفته پیش از هنگام به دنیا آمد.
تصاویر
کلمات نزدیک
premarital
prelude
preliminary result
preliminary
preliminaries
prematurely
premeditated
premenstrual syndrome
premier
premiership
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان