خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دمر
2 . متمایل
3 . در معرض
[صفت]
prone
/proʊn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more prone]
[حالت عالی: most prone]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دمر
خوابیده به شکم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دمر
مترادف و متضاد
prostrate
supine
1.He was found lying in a prone position.
1. او را در حالت دمر روی زمین پیدا کردند.
2.The victim lay prone without moving.
2. قربانی به شکم و بدون حرکت خوابیده بود.
2
متمایل
مستعد، عادت داشتن به
مترادف و متضاد
liable
1.Most liquids are prone to contract when frozen.
1. بیشتر مایعات وقتی منجمد میشوند مستعد منقبض شدن هستند.
2.She is prone to study hard the night before her tests.
2. او عادت دارد که شب قبل از امتحان بهشدت درس بخواند.
3
در معرض
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دستخوش
مستعد
متمایل
1.Young people are especially prone to this disease.
1. جوانان مخصوصاً در معرض این بیماری هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
promulgate
promptness
promptly
prompting
prompter
prong
pronoun
pronounce
pronounced
pronouncement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان