خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پودینگ
[اسم]
pudding
/ˈpʊd.ɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پودینگ
[خوراکی شیرین برای دسر]
1.I made rice pudding for dessert.
1. پودینگ برنج برای دسر درست کردم.
chocolate pudding
پودینگ شکلات
تصاویر
کلمات نزدیک
pud
puckish
pucker
puck
publishing house
puddle
pudendum
pudgy
puerile
puerto rico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان