Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . از نفس افتاده
[صفت]
puffed
/pʌft/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more puffed]
[حالت عالی: most puffed]
1
از نفس افتاده
نفس کم آورده
1.I get really puffed in the aerobics class.
1. من واقعا در کلاس هوازی نفس کم می آورم.
تصاویر
کلمات نزدیک
puff pastry
puff out
puff adder
puff
puerto rico
puffed-up
puffin
puffy
pug
pugnacious
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان