1 . قرقره (مکانیک)
[اسم]

pulley

/ˈpʊli/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قرقره (مکانیک)

معادل ها در دیکشنری فارسی: قرقره
  • 1.The scenery was moved across the stage by ropes and pulleys.
    1. دکور صحنه با استفاده از طناب و قرقره از روی صحنه جا به جا می‌شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان