خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازآموزی
[اسم]
relearning
/ɹɪlˈɜːnɪŋ/
قابل شمارش
1
بازآموزی
یادگیری مجدد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازآموزی
تصاویر
کلمات نزدیک
regeneration
plantago major
cloud seeding
load-bearing
woodwind instrument
detained
commercial institute
mandatory retirement
retiree
captain's armband
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان