1 . تلافی کردن
[فعل]

to retaliate

/rɪˈtælieɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: retaliated] [گذشته: retaliated] [گذشته کامل: retaliated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تلافی کردن انتقام گرفتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: انتقام گرفتن تلافی کردن
مترادف و متضاد revenge
  • 1.to retaliate against an attack
    1. تلافی کردن یک حمله
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان