خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فائق آمدن (بر موقعیتی دشوار)
[فعل]
to rise above
/raɪz əˈbʌv/
فعل گذرا
[گذشته: rose above]
[گذشته: rose above]
[گذشته کامل: risen above]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
فائق آمدن (بر موقعیتی دشوار)
غلبه کردن، چیره شدن
1.He had struggled hard to rise above his humble background.
1. او سخت تلاش کرده بود تا بر پیشینه فقیرانهاش فائق آید.
2.She had the courage and determination to rise above her physical disability.
2. او این شجاعت و اراده را داشت که بر معلولیتش غلبه کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
revolve around
read up on
read through
read into
reach down
root for
root out
rope in
run by
scribble down
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان