[فعل]

to read into

/rid ˈɪntu/
فعل گذرا
[گذشته: read into] [گذشته: read into] [گذشته کامل: read into]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از چیزی منظور گرفتن

to read something into something
از چیزی منظور گرفتن
  • 1. Don't read too much into her leaving so suddenly - she probably just had a train to catch.
    1. خیلی از رفتن ناگهانی او منظور نگیر؛ احتمالاً باید به قطارش می‌رسید.
  • 2. Don't read too much into what she says.
    2. خیلی از حرف‌هایی که می‌زند منظور نگیر.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان