خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با جیغ و داد بازی کردن
[فعل]
to romp
/rɑːmp/
فعل ناگذر
[گذشته: romped]
[گذشته: romped]
[گذشته کامل: romped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
با جیغ و داد بازی کردن
ورجه ورجه کردن
مترادف و متضاد
move in a lively manner
1.kids were romping around in the snow.
1. بچه ها در برف با جیغ و داد بازی می کردند
2.Two fox cubs romped playfully on the river bank.
2. دو بچه روباه در کناره رودخانه با بازیگوشی ورجه ورجه می کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
romero
romeo
rome
romany
romantics
rompers
ron
ronald
rondo
ronnie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان