خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گردیدن
2 . چرخاندن
[فعل]
to rotate
/ˈroʊteɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: rotated]
[گذشته: rotated]
[گذشته کامل: rotated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گردیدن
چرخیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چرخیدن
گشتن
گردیدن
1.The Earth rotates around the sun.
1. زمین به دور خورشید میگردد.
2
چرخاندن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چرخاندن
گرداندن
1.Rotate the handle by 180° to open the door.
1. دستگیره را 180 درجه بچرخانید تا در باز شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
rotary club
rotary
rota
rot
rosé
rotation
rote
rote learning
roti
rotisserie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان