1 . قرمزرنگ 2 . لعنتی
[صفت]

ruddy

/rʌdi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: ruddier] [حالت عالی: ruddiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قرمزرنگ سرخ‌رنگ

معادل ها در دیکشنری فارسی: سرخ
مترادف و متضاد red
a cheerful man of ruddy complexion
یک مرد خوشحال با چهره قرمز‌رنگ

2 لعنتی کوفتی

informal
مترادف و متضاد bloody
  • 1.I’ll sign your ruddy form.
    1. من فرم لعنتی شما را امضا خواهم کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان