خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرمزرنگ
2 . لعنتی
[صفت]
ruddy
/rʌdi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: ruddier]
[حالت عالی: ruddiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قرمزرنگ
سرخرنگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرخ
مترادف و متضاد
red
a cheerful man of ruddy complexion
یک مرد خوشحال با چهره قرمزرنگ
2
لعنتی
کوفتی
informal
مترادف و متضاد
bloody
1.I’ll sign your ruddy form.
1. من فرم لعنتی شما را امضا خواهم کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rudderless
rudder
ructions
ruckus
rucksack
ruddy complexion
ruddy shelduck
rude
rudely
rudeness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان