[صفت]

rude

/rud/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: ruder] [حالت عالی: rudest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌ادب گستاخانه، بی‌ادبی

مترادف و متضاد impolite
  • 1.My little brother is rude.
    1. برادر کوچکم بی‌ادب است.
to be rude to somebody
با کسی بی‌ادبانه رفتار کردن
  • The man was rude to us.
    آن مرد با ما بی‌ادبانه رفتار کرد.
to be rude about somebody/something
درباره کسی/چیزی گستاخانه رفتار کردن
  • She was very rude about my driving.
    او خیلی راجع به رانندگی کردن من گستاخانه رفتار کرد.
to be rude to do something
انجام کاری بی‌ادبی بودن
  • 1. It would be rude to leave without saying goodbye.
    1. بدون خداحافظی رفتن، بی‌ادبی خواهد بود.
  • 2. It's rude to speak when you're eating.
    2. حرف زدن هنگام غذا خوردن بی‌ادبی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان