خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راگبی (ورزش)
[اسم]
rugby
/ˈrʌg.bi/
غیرقابل شمارش
1
راگبی (ورزش)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
راگبی
1.He's a keen rugby fan.
1. او طرفدار پر و پا قرص راگبی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
rug weaving
rug
ruffled
ruffle
ruffian
rugby ball
rugby league
rugby union
rugged
rugger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان