خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فروش
2 . فروش ویژه
[اسم]
sale
/seɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فروش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حراج
فروش
مترادف و متضاد
selling
1.I haven't made a sale all week.
1. من تمام هفته هیچ فروشی نداشتهام.
a sales and marketing director
مدیر بخش فروش و بازاریابی
the sales department
بخش فروش
2
فروش ویژه
حراج
تصاویر
کلمات نزدیک
salazar
salary
salaried
salami
salamander
sale of work
saleable
saleroom
sales
sales assistant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان