1 . نمک
[اسم]

salt

/sɔːlt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نمک

معادل ها در دیکشنری فارسی: نمک ملح
مترادف و متضاد sodium chloride
  • 1.Pass the salt, please.
    1. لطفاً نمک را به من بده.
salt and pepper
نمک و فلفل
کاربرد اسم salt به معنای نمک
معادل فارسی اسم salt "نمک" است. salt یا نمک ماده‌ای سفیدرنگ است که در برخی از معدن‌ها و دریاها یافت می‌شود. از این ماده برای طعم دادن به غذا و یا نگهداری از یک ماده غذایی (ماهی و گوشت و...) برای زمان طولانی استفاده می‌شود. مثال:
"salt and pepper" (نمک و فلفل)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان