خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (بیماری) سارس
[اسم]
SARS
(Severe acute respiratory syndrome)
/sɑːrz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(بیماری) سارس
نوعی بیماری تنفسی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سارس
1.No new SARS cases have been reported in the region.
1. هیچ مورد جدیدی از سارس در منطقه گزارش نشده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
sarong
sari
sardonic
sardine
sarcophagus
sarsaparilla
sartorial
sash
sassy
sat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان