[اسم]

sardine

/ˌsɑːrˈdiːn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ماهی ساردین

معادل ها در دیکشنری فارسی: ساردین ماهی ساردین
  • 1.You often buy sardines in cans.
    1. شما اغلب ماهی ساردین را در کنسرو [به صورت کنسروی] خرید می‌کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان