Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . متلک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
sarcasm
/ˈsɑːrkæzəm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متلک
کنایه، طعنه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
طعنه
متلک
کنایه
1.‘That will be useful,’ she said with sarcasm.
1. او با کنایه گفت: «آن خیلی به درد میخورد».
2.a hint of sarcasm in his voice
2. نشانهای از طعنه در صدایش
تصاویر
کلمات نزدیک
sarah
saraband
sara
sapphire
sapper
sarcastic
sarcastic remark
sarcastically
sarcophagus
sardine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان