خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بستر دریا
[اسم]
seabed
/ˈsiːbed/
غیرقابل شمارش
1
بستر دریا
کف دریا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کف دریا
بستر دریا
مترادف و متضاد
ocean floor
seafloor
تصاویر
کلمات نزدیک
sea urchin
sea turtle
sea shanty
sea power
sea lion
seabird
seaborne
seacat
seafarer
seafaring
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان