خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشبینی کردن
2 . سرزنش کردن
[فعل]
to second-guess
/ˈsɛkəndˈɡɛs/
فعل گذرا
[گذشته: second-guessed]
[گذشته: second-guessed]
[گذشته کامل: second-guessed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پیشبینی کردن
مترادف و متضاد
predict
1.Editors are trying to second-guess the future.
1. ویراستاران دارند سعی میکنند آینده را پیشبینی کنند.
2
سرزنش کردن
انتقاد کردن
مترادف و متضاد
criticize
1.No one should second-guess police officers whose lives are on the line.
1. هیچکس نباید افسران پلیسی که زندگیهایشان در خطر است را سرزنش کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
second-generation
second-degree
second-class
second world war
second to none
second-hand
second-in-command
second-rate
secondary
secondary colors
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان