خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خودساخته
[صفت]
self-made
/ˌself ˈmeɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more self-made]
[حالت عالی: most self-made]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خودساخته
متکی به خود
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خودساخته
1.He was proud of the fact that he was a self-made man.
1. او افتخار میکرد که مردی خودساخته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
self-interest
self-inflicted
self-indulgent
self-indulgence
self-imposed
self-motivated
self-mutilation
self-perpetuating
self-pity
self-portrait
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان