خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سکانس
2 . دنباله
3 . توالییابی کردن (ژنتیک)
4 . (بهترتیب) مرتب کردن
[اسم]
sequence
/ˈsiːkwəns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سکانس
صحنه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سکانس
فصل
1.The action sequences are the best part of the film.
1. سکانسهای اکشن بهترین بخش فیلم هستند.
the dream sequence in the movie
سکانس خواب در فیلم
2
دنباله
توالی، ترتیب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترتیب
تسلسل
توالی
دنباله
1.Complete the following sequence: 2,4,6, ...
1. توالی زیر را کامل کنید: 2، 4، 6، ...
sequence of something
توالی [دنباله] چیزی
a sequence of numbers
دنبالهای از اعداد
in sequence
به ترتیب
1. Number the pages in sequence.
1. صفحات را به ترتیب شمارهگذاری کنید.
2. the sequence of events leading up to the war
2. توالی رویدادهایی که منجر به جنگ شد
out of sequence
بدون ترتیب
These pages are out of sequence.
این صفحات بدون ترتیب هستند [ترتیب ندارند].
[فعل]
to sequence
/ˈsiːkwəns/
فعل گذرا
[گذشته: sequenced]
[گذشته: sequenced]
[گذشته کامل: sequenced]
صرف فعل
3
توالییابی کردن (ژنتیک)
specialized
to sequence something
چیزی را توالییابی کردن
The human genome has now been sequenced.
ژنوم انسان اکنون توالییابی شدهاست.
4
(بهترتیب) مرتب کردن
طبقهبندی کردن
مترادف و متضاد
arrange in succession
to sequence something
چیزی را (بهترتیب) مرتب کردن
Volunteers have been asked to sequence the files.
از داوطلبین خواسته شدهاست که پروندهها را (بهترتیب) مرتب کنند.
[عبارات مرتبط]
sequential
1. متوالی
sequencer
2. مرتب کننده [در ساز کیبورد]
تصاویر
کلمات نزدیک
sequel
sepulchral
sepulcher
septum
septicemia
sequencer
sequential
sequentially
sequestration
sequin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان