1 . آرامش
[اسم]

serenity

/səˈrenəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آرامش سکوت، راحتی

معادل ها در دیکشنری فارسی: آرامش آسایش خاطر صفا متانت
مترادف و متضاد repose
  • 1.The hotel offers a haven of peace and serenity away from the bustle of the city.
    1. آن هتل مکانی از صلح و آرامش به دور از شلوغی‌های شهر فراهم می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان