خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لاف زدن
2 . هر چه به ذهن رسیدن را گفتن
[عبارت]
to shoot off one's mouth
/tuː ʃut ɔf wʌnz maʊθ/
1
لاف زدن
غلو کردن
informal
مترادف و متضاد
boast
1.Oh, Sally! Stop shooting off your mouth! You don't know what you're talking about.
1. اوه، "سالی"! اینقدر لاف نزن! تو اصلاً نمیدانی راجع به چی صحبت میکنی.
2
هر چه به ذهن رسیدن را گفتن
informal
1.Think a little before you go shooting off your mouth.
1. قبل از اینکه هر چه به ذهنت برسد را بگویی، کمی فکر کن.
تصاویر
کلمات نزدیک
to say the least
regain feet
make blood curdle
to make a long story short
to have an ear for music
to some extent
to somebody’s face
to tell the truth
to the bone
to the point
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان