خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستیار
[اسم]
sidekick
/ˈsaɪdkɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دستیار
رفیق، دوست، همراه
1.Batman and his young sidekick Robin
1. بتمن و دستیار جوانش رابین
2.The show is about a detective and his trusty sidekick.
2. برنامه درباره ی یک کارآگاه و دستیار قابل اعتمادش است.
تصاویر
کلمات نزدیک
sidecar
sideburn
sideboards
sideboard
sidebar
sidelight
sideline
sidelines
sidelong
sidereal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان