1 . جنوبی 2 . جنوب 3 . به سمت جنوب
[صفت]

south

/sɑʊθ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جنوبی

مترادف و متضاد southern
the south side of Chicago
کناره جنوبی "شیکاگو"
[اسم]

south

/sɑʊθ/
غیرقابل شمارش

2 جنوب

معادل ها در دیکشنری فارسی: جنوب
  • 1.The best beaches are on the south of the island.
    1. بهترین سواحل، در جنوب جزیره واقع شده اند.
  • 2.We live in the south of the city.
    2. ما جنوب شهر زندگی می کنیم.
[قید]

south

/sɑʊθ/
غیرقابل مقایسه

3 به سمت جنوب

  • 1.Birds fly south in the winter.
    1. پرنده‌ها در زمستان به سمت جنوب پرواز می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان