خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جنوبی
2 . جنوب
3 . به سمت جنوب
[صفت]
south
/sɑʊθ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جنوبی
مترادف و متضاد
southern
the south side of Chicago
کناره جنوبی "شیکاگو"
[اسم]
south
/sɑʊθ/
غیرقابل شمارش
2
جنوب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جنوب
1.The best beaches are on the south of the island.
1. بهترین سواحل، در جنوب جزیره واقع شده اند.
2.We live in the south of the city.
2. ما جنوب شهر زندگی می کنیم.
[قید]
south
/sɑʊθ/
غیرقابل مقایسه
3
به سمت جنوب
1.Birds fly south in the winter.
1. پرندهها در زمستان به سمت جنوب پرواز میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
sousaphone
sous-chef
sourness
sourdough
sourcing
south africa
south america
south american
south korea
south korean
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان